برای حفظ محیط زیست، سرمایه اجتماعی را احیا کنیم
رسانهها پر است از بحث، بررسی، گزارش، سمینار و سخنرانی درباره حل مشکلات محیطزیستی، نابسامانیهای شهری، هجوم حاشیهنشینان به اطراف کلانشهرها، بیکاری، رواج اعتیاد و آسیبهای اجتماعی، ترک تحصیل و افت تحصیلی و دهها مسأله دیگر. با وجود این همچنان این روندها ادامه مییابد و در بسیاری موارد شدیدتر میشود. حالا این پرسش بزرگ در برابر ماست که چرا باوجود اینهمه حرف و سخن و طرح و برنامه و صرف بودجه و تشکیل نهاد و سازمان و علیرغم انتقاد بسیاری مردم از این شرایط، گشایشی در کارها بهچشم نمیخورد؟
خوب که بنگریم میبینیم همه ما که از این نابسامانیها و روندهای نامطلوب گلایه داریم، بهنحوی در ایجاد و تشدید آنها سهیم هستیم. بسیاری از تصمیماتی که گرفته میشود، پیشاپیش اجرایی نشدنشان برای خود حاضران در آن نشستها روشن است. همچنین بسیاری از انتقادهای آتشین ما از پدیدههای مخرب محیط زیست و جامعه، درواقع نسبت دادن مسئولیت این پدیدهها به دیگران است، اما وقتی پای خود ما به میان آید، با عباراتی از پیش آماده مانند «حالا کی رعایت میکند که من بکنم» و «مگر چی گیر من میآید؟» و «مگر همه چیز درست شده که این یکی بشه؟» و ... از زیر بار مسئولیت فرار میکنیم.
بیشک مسئولیت و نقش حاکمیت را نمیتوان با مسئولیت و نقش یک شهروند مقایسه کرد. اما با بررسی عملکرد همه طرفها میتوان فهمید که سرمایه اصلی یعنی «سرمایه اجتماعی» بهشدت کاهشیافته است. جامعهای که ازنظر سرمایه اجتماعی فقیر شود، هزاران دلار سرمایه اقتصادی را نیز بهآسانی هدر میدهد. نمونهای مثالزدنی و درسآموز ازایندست همین جامعه خودمان است که طی ۸ سال دولت گذشته، بهاندازه صدسال درآمد نفت را بهدست آورد و هیچ بهرهای از آن به جامعه نرسید. در عوض بهروشنی میتوان دید که فقر، تبعیض، ترکتحصیل، حاشیهنشینی، طلاق، اعتیاد، فحشا و همه شاخصهای بلادیدگی و فلاکت بیشتر شد و در عوض آنچه کاهش یافت، منابع طبیعی، مراتع، آبهای زیرزمینی، سطح تالابها و کیفیت هوا و آبوخاک و ... بود.
رازی برملا نخواهد شد که بگوییم برخی شاخصهای موفقیت کشور مانند تولید علم (بخوان مقاله) هم جای شک دارد و هنوز باید عرق شرم افشای سرقتی بودن شماری از آنها در معتبرترین دانشگاه ایران، روی پیشانی مدعیان تولید علم مانده باشد.
کشوری که سرمایه اجتماعی آن روبهزوال رفته باشد، در کمتر زمینهای بستری برای بالندگی بهدست میآورد و اگر در این یا آن گوشه موفقیتی علمی، اقتصادی، نظامی و حتی سیاسی و ... پیدا کند، به بهایی دهها برابر گزافتر از معمول بهدست آمده، که آنهم پایدار نخواهد بود.
سرمایه اجتماعی برپایه اعتماد، انسجام و مشارکت اجتماعی شکل میگیرد و توسعه پیدا میکند که اولین و اساسیترین مؤلفه آن یعنی «اعتماد» در کشور ما بهشدت آسیبدیده است. وقتی در اختلاسهای فوق کلان، پای افراد، سازمانها و نهادهایی به میان میآید که برق از سر آدم میپراند، دیگر جای تعجب ندارد که کشاورزان فلان روستا هم به خودشان حق بدهند با برداشت غیرمجاز یا پمپاژ شبانه، آشکار و پنهان آب رودخانهای را که بهسوی دریاچهها و تالابها میرود، از میانه راه، بربایند.
احیای سرمایه اجتماعی پیشنیاز احیای جنگلها، تالابها و مراتع و آبهای زیرزمینی و حفاظت محیطزیست است. و جان کلام در ایجاد و تقویت سرمایه اجتماعی، گسترش اعتماد عمومی است.
بنابراین کوشش برای بازگرداندن حس اعتماد به جامعه و تقویت مشارکت و مسئولیت اجتماعی، با کوتاه کردن دست همه متجاوزان، رانتخواران، کوهخواران، جنگلخواران در هر سطح و ردهای، اولویت فعالان و دوستداران محیطزیست است. در این راه، شجاعت و پایداری و امید لازمهی کار است.
کلمات کلیدی: محیط زیست، حفظ محیط زیست، نجات زمین، مطالبه گری، شهروند مطالبه گر، روحیه مطالبه گری،
دیدگاهها
هنوز دیدگاهی برای این محتوا درج نشده است. با درج دیدگاه خود، اولین نفر باشید!
تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت برای یلدامدتور محفوظ است.
هر گونه استفاده از محتوای یلدامدتور بدون کسب اجازه از آن قابل پیگرد قانونی خواهد بود.